سفرنامه تبريز -اردبيل-قسمت اول
سلام به دختر عزيزم .آرمينا 11 ماه و 13 روزه. شنبه ساعت 8 شب رسيديم .اول كار بگم كه راه خيلي طولاني و خسته كننده بود .اولش توي ماشين خوب بودي. ولي دوساعت آخر خسته بودي و دوست داشتي توي بغل نباشي و بزارمت زمين كه بازي كني . عزيزم دلم برات خيلي ميسوخت آخه تقصيري داشتي حدود 10 -11ساعت توي ماشين بودن ما رو خسته كرده بود چه برسه به تو.البته بيشتر راه رو شير ميخوردي من كه ديگه ....و ميخوابيدي كه البته اين قسمتش بد نبود. ب...
نویسنده :
مامان مريم
23:01